Saturday, October 24, 2009

کامران دیبا


















: بیوگرافی
  • متولد سال ۱۳۱۷ تهران
  • فارغ التحصيل رشته معمارى و شهرسازى دانشگاه هاروارد واشنگتن۱۹۶۳و یک سال تحصیلات تکمیلی جامعه شناسی
  • شركت در نمايشگاه نقاشى بى ينال ونيز ۱۹۶۱
  • شركت درنمايشگاه نقاشى بى ينال پاريس ۱۹۶۳
  • برپايى نمايشگاه نقاشى در گالرى رئاليته آمريكا ۱۹۶۲
  • شركت در دومين كنگره معمارى ايران ۱۳۵۱
  • (قبل ازانقلاب)DAZ بنيانگذار دفتر مهندسين مشاور
  • شركت درمسابقه معمارى بنياد آقاخان و دريافت جايزه به خاطر معمارى شهرك شوشتر
  • طراحى و اجراى آثارى چون موزه هنرهاى معاصر تهران، پارك و فرهنگسراى شفق، دفتر مخصوص ملکه ایران،پارك وفرهنگسراى نياوران، منزل مسكونى پرويز تناولى،نمازخانه جنب موزه فرش، مسجد جندى شاپور، شهرك شوشتر، » ويلاى پيرونه اسپانيا ، ويلاىاسپارتينا اسپانيا و چندين اثر ديگر در ايران و اروپا و آمريكا ۱۳۸۳- ۱۳۴۵
  • خروج اجباری از کشور و اقامت دائمى در اسپانيا در سال هاى پس ازانقلاب







گرایش‌های فكری و نظری دیبا

كارهای دیبا در دوره 12 ساله فعالیتش در ایران نمایانگر علاقه خاص او به وجوه اجتماعی معماری یا به تعبیر خود او «معماری انسانی» است. منظور او از معماری انسانی كار متعهد و سودمند برای جامعه و مردم بود . علاقه بسیار او به طراحی شهری ، شهرسازی و باغسازی نیز از همین گرایش فكری سرچشمه گرفته است . در واقع ، او تمایلی به طراحی بناهای خصوصی نداشت (تنها كار خصوصی او طراحی منزل شخصی دوستش پرویز تناولی پیكره ساز بود) و تمامی توجهش به طراحی ساختمان‌های عمومی و فرهنگی عام‌المنفعه و مسكن انبوه معطوف بود كه در اغلب آنها نقش ایده‌ساز و برنامه‌ریز را هم بازی می‌كرد. خود او می‌گوید : «دلم نمی‌خواست برای طبقات بالا ویلا طراحی كنم . در آن هنگام اعتقاد داشتم كه معماری ، به خصوص در ایران ، عملاً فقط در خدمت طبقه بورژوا و دولتمندان جامعه است و از طریق شهرسازی بهتر می‌توان در جهت برآوردن نیازهای جامعه گام برداشت . به همین دلیل بود كه پس از اتمام تحصیل در رشته معماری ، فوق لیسانس جامعه‌شناسی گرفتم و در طراحی شهرك كلمبیا (بین واشنگتن و بالتیمور) مشاركت كردم . كارم را در ایران با تأسیس دفتری با عنوان «موسسه شهرسازی و تهیه طرحهای اجتماعی» آغاز كردم كه خیلی‌ها در ابتدا فكر می‌كردند یك موسسه دولتی است . امـا خیلی زود فهمیـدم كـه دست یافتن به پروژه‌های موردعلاقه‌ام چندان آسان نیست.ديبا با الگو برداری از مدل‌های زندگی بورژوازی غرب برای جامعه ایرانی مخالف بود و می‌كوشید پیوندی میان مدرنیسم و سنت‌های ایرانی برقرار كند. او در كتاب معماری اسلامی چیست ؟ (در دست انتشار) دیدگاه خود را در این زمینه توضیح می‌دهد : معماری و شهرسازی نیویورك و هنگ ‌كنگ نمی‌توانستند و نمی‌توانند الگوی معماری و شهرسازی ایرانی قرار گیرند ، چراكه وسعت سرزمین ، مناسبات اجتماعی و رابطه ایرانی با خاك و آسمان چنین الگوبرداری‌هایی را بر نمی‌تابد

No comments:

Post a Comment